یک اجنه شیطانی به نام طالع نحس، همه ستارگان آسمان را با یک سفینه فضایی میدزدد، آنها را در کرههای شیشهای قرار میدهد و آنها را در قسمت های دور کهکشان پخش میکند و ساختار فضا - زمان را تهدید میکند.
در یک ایستگاه فضایی که در فاصلهای دور نگهبان کله فلزی، نگهبان فلزی ، سیگنال غم انگیزی را از یکی از دوستان ناشناخته ستارگان دریافت می کند. او با عجله به سوی نجات ستارگان می رود.